وقتی کاری انجام می‌دهید که خارج از روال همیشگی‌تان است، قالب‌های ذهنی شما تلاش می‌کنند مانع‌تان شوند. اما اگر می‌خواهید برنده شوید، باید ادامه دهید. این قالب‌ها ممکن است پشتِ رضایت‌طلبی، ترس، نگرانی، اضطراب، احساس ناامنی، تردید به خود، شتاب‌زدگی ذهنی یا حتی خودسرزنشی پنهان شده باشند؛ و نتیجه این است که شما را در جای خود گیر می‌اندازند و رؤیاها و خواسته‌هایتان را محدود می‌کنند.

برای اینکه زندگی‌تان را تغییر دهید، باید قالب‌های ذهنی محدودکننده‌تان را بشکنید. این کار آسان نیست، اما ارزشش را دارد و نتیجه‌اش ماندگار است. باب پراکتور در کتاب شکستن قالب‌ها روش‌های ثابت‌شده‌اش را برای رهایی از این چارچوب‌های ذهنی ارائه می‌دهد. این کتاب عصارهٔ دهه‌ها مطالعه، تجربه و آموزش اوست و به شما کمک می‌کند:

بفهمید قالب‌های ذهنی چگونه شکل می‌گیرند و چطور هر تصمیم و رفتارتان را هدایت می‌کنند
قالب‌هایی را که شما را محدود می‌کنند شناسایی کنید
یاد بگیرید چگونه قالب‌های قدیمی را بشکنید و الگوهای فکری تازه بسازید
ببینید چگونه با رهایی از این چارچوب‌ها، می‌توانید وضع مالی، سلامت و سبک زندگی‌تان را دگرگون کنید
بیاموزید چگونه قالبی را که دیگر به کارتان نمی‌آید، با الگویی نو جایگزین کنید تا زندگی‌ای را خلق کنید که واقعاً می‌خواهید

باب پراکتور همچنین یکی از بزرگ‌ترین باورهای اشتباه دربارهٔ موفقیت را زیر سؤال می‌برد: اینکه ساعات طولانی کار و تلاش سخت به‌تنهایی کافی است. بدون شکستن قالب‌های ذهنی، هیچ مقدار تلاش بیشتر نمی‌تواند تغییر پایدار و واقعی ایجاد کند. وقتی فرآیند شکستن قالب‌ها را طی کنید، وارد دنیایی تازه از قدرت، امکان و فرصت خواهید شد.

گزیده کتاب شکستن قالب‌ ها

یکی از معروف‌ترین آثار صوتی ارل نایتینگل که تحت عنوان «عجیب‌ترین راز» شناخته می‌شود بر این نکته تأکید دارد که شما همان چیزی می‌شوید که به آن فکر می‌کنید. این ایده به قدری عمیق است که هرچه بیشتر در مورد آن فکر کنیم، بیشتر به شگفت‌انگیز بودن آن پی خواهیم برد. اما من نکته‌ی دیگری به آن اضافه می‌کنم: ما خود را از طریق انتخاب افکارمان محدود می‌کنیم. باید درک کنیم که تغییر واقعی تنها از درونِ خودمان شروع می‌شود. در واقع ما قادر به تغییر چیزهای بیرونی نیستیم؛ تنها چیزی که می‌توانیم تغییر دهیم خود ما هستیم. شاید نتوانیم همه‌ی شرایط و رویدادهای اطراف‌مان را کنترل کنیم، اما باید بپذیریم که فراتر از هر شرایطی که در آن قرار داریم، وجود داریم. شرایط بیرونی گذرا هستند و همیشه تغییر خواهند کرد، بنابراین نباید اجازه دهیم آن‌ها بر ما تسلط پیدا کنند. من هیچ‌گاه اجازه نداده‌ام که شرایطِ خارج از من بر من تأثیر بگذارد؛ در حقیقت من خود را در کنترل دارم.