0.0از 0

کتاب وقتی اوضاع به هم می ریزد pdf

نصیحت های عمیق برای زمان های بحرانی

۷۵٬۰۰۰
40٪ تخفیف با کد «Faraketab» در اولین خرید
خرید
40٪ تخفیف با کد «Faraketab» در اولین خرید
  • الکترونیکی
هنوز نظری ثبت نشده!
اولین نظر را شما بذارید
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب وقتی اوضاع به هم می‌ریزد

«گاهی در دل فروپاشی، راهی تازه برای بیداری گشوده می‌شود.»

کتاب وقتی اوضاع به‌هم می‌ریزد، اثر پِما چودن، راهبه بودایی و آموزگار برجسته ذهن‌آگاهی، یکی از ماندگارترین و پرفروش‌ترین آثار معنوی معاصر است که با نگاهی ژرف و درعین‌حال آرامش‌بخش، خواننده را به مواجهه‌ای صادقانه با دشواری‌های زندگی دعوت می‌کند. این کتاب که سال‌ها در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار داشته و به زبان‌های گوناگون ترجمه شده است، اکنون به‌عنوان منبعی الهام‌بخش برای آرام‌سازی ذهن و یافتن معنا در رنج شناخته می‌شود.

پِما چودرن در این اثر نشان می‌دهد که زمانی‌که ترس، اضطراب و درد بر زندگی سایه می‌اندازند، راه رهایی لزوماً در فرار یا مقاومت نیست؛ بلکه در نزدیک شدن آگاهانه به همین تجربه‌های دردناک نهفته است. او با تکیه بر خرد کهن بودایی و تجربه‌های عمیق انسانی، می‌آموزد چگونه به‌جای جنگیدن با طوفان‌های درونی، در دل آن‌ها بنشینیم، حضور یابیم و قلب خود را بگشاییم. این کتاب سرشار از بینش‌هایی عملی و دگرگون‌کننده است؛ ابزارهایی برای تبدیل رنج و الگوهای منفی ذهنی به آرامشی پایدار، پذیرشی عمیق و شادی‌ای بی‌کران. چودرون با زبانی ساده و مهربان، درد را نه دشمن، بلکه آموزگاری معرفی می‌کند که آمده است ما را نرم‌تر، آگاه‌تر و مهربان‌تر کند. اگر احساس می‌کنی زندگی‌ات از هم پاشیده است، شاید این کتاب دعوتی باشد برای کشف چیزی عمیق‌تر و اصیل‌تر در دل همین ویرانی؛ فرصتی برای بیداری، رشد و اوج گرفتن فراتر از شرایط.

گزیده کتاب وقتی اوضاع به هم می‌ریزد

در دوران طولانی انزوا، یک حقیقت بسیار مهم و تأثیرگذار برایم آشکار شد: ما نمی‌توانیم هم‌زمان در لحظه زندگی کنیم و در عین حال داستانمان را ادامه دهیم. این موضوع شاید ساده به نظر برسد، اما زمانی که خود را درگیر این حقیقت می‌بینیم، همه‌چیز تغییر می‌کند. ناپایداری لحظه حال برایمان کاملاً آشکار می‌شود، همراه با احساساتی همچون شفقت، حیرت، شجاعت و ترس. هر کسی که کاملاً در لحظه حال غوطه‌ور باشد و بدون هیچ پناهگاهی در لبه ناشناخته‌ها بایستد، به‌وضوح حس خواهد کرد که زمین زیر پایش خالی می‌شود. اینجاست که درک ما از حقیقت عمیق‌تر می‌شود، زیرا درمی‌یابیم که این لحظه جایی است که آسیب‌پذیری به اوج خود می‌رسد و در عین حال این احساس می‌تواند هم اضطراب‌آور و هم به‌طرز شگفت‌انگیزی لطیف باشد.

هنگامی که شروع به کاوش می‌کنیم، انتظارات و آرزوهای زیادی داریم. به‌دنبال پاسخ‌هایی می‌گردیم که عطش درونی‌مان را سیراب کند، اما در عین حال حاضر نیستیم هرگز با دیوهایی که در تاریکی پنهان شده‌اند روبه‌رو شویم. البته دیگران سعی می‌کنند ما را از خطرات آگاه کنند. به‌یاد دارم زمانی که برای اولین بار آموزش مراقبه دیدم، معلم تکنیک‌ها را به من آموخت و سپس گفت: «لطفاً از اینجا نرو و فکر نکن که مراقبه فقط راهی برای رهایی از درد است.» این هشدار انگار برای بسیاری از ما بی‌اثر است؛ هرچقدر هم که دنیا به ما هشدار دهد، همچنان بیشتر جذب آن می‌شویم.