0.0از 0
یک ساعت زودتر
روایتی از زندگی شهید رضا عباس زاده
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
به سختی روزگار می گذراندیم. کاربیش تر مردم روستایمان کشاورزی بود و من هم مثل خیلی های دیگر، کارگری می کردیم. هرروز صبح، می رفتم روی زمین ارباب ها کار می کردم و عصر، مزدم را می گرفتم و برمی گشتم؛ من و خیلی های دیگر، کارگز روزمزد بودیم.
به خانه که بر می گشتم، می شدم کارگر زندگی خودم؛ به هر سختی ای که بود، تا عصر صد خشت می مالیدم تا بتوانم خانه ای را که با هزار زحمت زمینش را خریده بودم، تکمیل کنم...
به خانه که بر می گشتم، می شدم کارگر زندگی خودم؛ به هر سختی ای که بود، تا عصر صد خشت می مالیدم تا بتوانم خانه ای را که با هزار زحمت زمینش را خریده بودم، تکمیل کنم...
خریداران "یک ساعت زودتر" این کتاب ها را هم دیده اند