0.0از 0
حاجی بخشی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
کتاب حاضر، خاطرات و سرگذشت «ذبیحالله بخشی» (1312) است که در آن کودکی، نوجوانی، جوانی و پیری وی به رشتة تحریر در آمده است. «حاج بخشی» را بیشتر کسانی که به جبهه رفتهاند، میشناسند. او در این کتاب، خاطرات خود را از اوضاع سیاسی پیش از انقلاب رژیم رضاشاه، نیروهای متّفقین، فعّالیتهای سیاسی خود و مردم در براندازی رژیم شاه و سرانجام حضور در جبهههای حق علیه باطل را بازگو میکند. همچنین، او از خاطرات و فعّالیتهای سیاسی و اجتماعیاش در زمان بعد از جنگ ایران و عراق سخن به میان میآورد. کتاب، با هدف نشان دادن ادبیات پایداری، اوضاع ایران در زمان پیش از انقلاب، بعد از انقلاب و اوضاع جبهه و جنگ تهیه شده است.
... روستای شمس آباد را مردم شهرستان اَراک و شازند می شناسند. این روستای دورافتاده که در همسایگی چند دهکدة ارمنی نشین یا «ساکی» قرار گرفته، محل تولّد من به حساب می آید. شمس آباد در گذشته برای خودش رونق داشت. چرا که هنوز تخم لق مهاجرت جوان ها توی این روستا شکسته نشده بود و همه سرگرم کار خودشان مخصوصاً کشاورزی و دامداری بودند.
سال 1312 در شمس آباد به دنیا آمدم و دوران کودکی ام را در همین دوره گذراندم. پدرم زود مُرد. وقتی از دنیا رفت فقط هفت سال داشتم. آن قدر آتش پاره و شیطان بودم که هیچ کس مرا به چشم یتیم نگاه نمی کرد. مخصوصاً با وجود مادری شیرزن که برای رفاه و آسایش ما حالا باید جور نبود پدر را هم می کشید. نور از قبرش ببارد...ش
... روستای شمس آباد را مردم شهرستان اَراک و شازند می شناسند. این روستای دورافتاده که در همسایگی چند دهکدة ارمنی نشین یا «ساکی» قرار گرفته، محل تولّد من به حساب می آید. شمس آباد در گذشته برای خودش رونق داشت. چرا که هنوز تخم لق مهاجرت جوان ها توی این روستا شکسته نشده بود و همه سرگرم کار خودشان مخصوصاً کشاورزی و دامداری بودند.
سال 1312 در شمس آباد به دنیا آمدم و دوران کودکی ام را در همین دوره گذراندم. پدرم زود مُرد. وقتی از دنیا رفت فقط هفت سال داشتم. آن قدر آتش پاره و شیطان بودم که هیچ کس مرا به چشم یتیم نگاه نمی کرد. مخصوصاً با وجود مادری شیرزن که برای رفاه و آسایش ما حالا باید جور نبود پدر را هم می کشید. نور از قبرش ببارد...ش
خریداران "حاجی بخشی" این کتاب ها را هم دیده اند