5.0از 5
تهدید
و داستان های دیگر
رایگان
خرید
نظر دیگران
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
... سیم محال است، برای اینکه درخت را زخمی میکند - وقتی کالبی با تمام سنگینیاش با آن آویزان شود به شاخهای که بسته شده برمیخورد - و این را، در آن روزها که سالمسازی محیطزیست اهمیت داشت، ما نمیخواستیم، میخواستیم؟ کالبی نگاه تشکرآمیزی به من کرد و ختم جلسه اعلام شد...
... ساعت یک بود و گرسنه بودم. به رستورانی رفتم، روی صندلی نشستم و به فهرست قیمت غذاها نگاه کردم. کنار دستی من بلند شد و گفت:
ـ آقا... می خواهید مصاحبت خودتان را به کسانی تحمیل کنید که شما را نمی خواهند؟
گفتم: نه، می خواهم غذا بخورم.
ـ متوجه هستید آقا این برابری اجتماعی است!
ـ به هیچ وجه، آقا، این گرسنگی است.
و غذا خوردم. با انجام کار روزانه، به جستجوی تئاتر برآمدم. وقتی توی صندلی ام فرو رفتم، آن خانم خودش را عقب کشید، گفتم: عذر می خواهم...
زن با سردی پرسید: شما از این که جایی باشید که ...
... ساعت یک بود و گرسنه بودم. به رستورانی رفتم، روی صندلی نشستم و به فهرست قیمت غذاها نگاه کردم. کنار دستی من بلند شد و گفت:
ـ آقا... می خواهید مصاحبت خودتان را به کسانی تحمیل کنید که شما را نمی خواهند؟
گفتم: نه، می خواهم غذا بخورم.
ـ متوجه هستید آقا این برابری اجتماعی است!
ـ به هیچ وجه، آقا، این گرسنگی است.
و غذا خوردم. با انجام کار روزانه، به جستجوی تئاتر برآمدم. وقتی توی صندلی ام فرو رفتم، آن خانم خودش را عقب کشید، گفتم: عذر می خواهم...
زن با سردی پرسید: شما از این که جایی باشید که ...