
بسم الله الرحمن الرحیم کتاب، کتابی زیبا و لذت بخش است. قصه ای متفاوت عشق از نگاه یک مسیحی که هر چند وقتی سری به یکی از ادیان زده است کتاب پر از اولینهاست اولینهایی که شاید ما درکشون نکردیم ولی در این کتاب به زیبایی هر چه تمامتر به تصویر کشیده شده است توصیف لحظه اولین دیدار مسجد ،، اولین زیارت حرم ائمه واقعا بینظیر و قابل توجه بود جملات بسیار تاثیر گذار و زیبایی در کتاب ذکر شده بود که واقعا از مطالعهشون لذت هر چه تمام رو بردم کتابی که جرقهای است برای حال خوب بهتر گاه زندگی چیزی را رقم میزند که هیچگاه به فکرمان نرسیده است رسیدن به جامعه المصطفی و ازدواج با یک طلبه خیالی محال برای یک بانوی برزیلی مسیحی که در سائوپائولو با بیماری و رنج مادرش بزرگ شده و برای هر چیزی که به دست آورده است تلاش کرده است امام حسین ،، عاشقان کویش را در اعماق اقیانوس نیز که باشند به سمت کشتی نجاتش میآورد ،، آری این است معجزه عشق دختری که لائیک بوده و جانش با عشق به آمریکا در آمیخته شده بوده را به ایران میکشاند و کامش را به عشق ائمه شیرین میکند همراه شوید با زندگی کاملیا سلستینو و پروانگی را تجربه کنید وقتی یک ماهی تو آبه قدر اون آب رو نمیدونه حکایت این روزهای ما ... رسیدن از آزادی تمام به محدودیت اسلام ؟! آری یا خیر ، مسئله این است ... چقدر اخلاق و حسن خلق در تبلیغ موثر است و این را خانم کاملیا در این کتاب به من آموخت به دنبال حقیقت بدویم به نظر بنده مناسب افرادی است که اعتقاداتی دارند اما به دنبال تحکیم این رابطه هستند خدای من نور رو به زندگیم بتابون و دست من رو هم بگیر من به این حال خوب نیاز دارم #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب "تولد در سائوپائولو" به قلم راضیه مکاریان، سومین کتاب از مجموعه "رهیافتگان به مسیر حقیقی دینداری و بندگی" است که زندگینامه کامیلا سلستینو، بانوییه که در جهانی تاریک و ناامید، به نور اسلام جذب شده و اکنون راهنمای هدایت است. کامیلا در خانوادهای کاتولیک در برزیل به دنیا آمد. بیماری مادر و مشکلات مالی، او را از خدا دور کرد. او ابتدا به آیین بودا علاقهمند شد، اما کار در مغازه یک شیعه لبنانی، کنجکاویاش را درباره اسلام برانگیخت و با مطالعه، به این دین گروید. او به دعوت یک روحانی، برای شناخت بهتر اسلام به ایران سفر کرد؛ سفری که سرنوشتش را دگرگون کرد. کتاب، داستان دختری است که در نوجوانی درگیر سوالهای بیپایان ذهنش میشود و با مخالفت با اعتقادات مسیحی خانواده، به سمت آتئیستها میرود تا اینکه در 17 سالگی با یک مسلمان آشنا میشود و مسیر زندگیاش تغییر میکند. "تولد در سائوپائولو" داستان این تحول فکری و روحی را روایت میکند. کامیلا مانند همه نوجوانان با پرسشهای بسیاری مواجه شد و ابتدا با اعتقادات مسیحی به دنبال پاسخهایش رفت و وقتی آنها را نیافت به سمت آتئیست شدن حرکت کرد، تا اینکه با اسلام آشنا شد. این کتاب به دوستداران آثاری با موضوع تحول شخصی و با محوریت فضای دینی و اسلامی پیشنهاد میشود. نوشته شده برای چالش مرورنویسی فراکتاب.
بسیار عالی توصیه میکنم حتما بخونید و لذت ببرید
و خدایی که در این نزدیکی ست... کامیلا هیچ وقت فکر نمیکرد بیماری مادرش در نوجوانی، از او طلبه ای در جامعه المصطفی بسازد. این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی می کند! (آیه 88 سوره مبارکه انعام) این قصه کامیلا سلستینو است. یک کاتولیک برزیلی و قصه هدایت او. و قصه گام نهادن کامیلا در مسیر هدایت دیگران. و چقدر عجیب و دوست داشتنی ست شنیدن قصه یَهدیْ من یشاء. از سیر مسلمان شدن یک دختر از دل کفر و برزیل و زندگی در غربت و ازدواج. از جذبه مغناطیس امام حسین(ع) و از تفاوت فرهنگ ها. از کفران نعمت ایرانی ها در دل کشوری که کشتی نجات این روزها ست. از تقابل دختری که در ایران از مسلمانی میخواست مسیحیی شود و حجاب برایش سلب آزادی بود تا دختری که حجاب را در دل برزیل جوشن کبیر می داند و حتی در برزیل هم چادر می پوشد. از تمام این تقابل جبهه حق و باطل. از زندگی. و چقدر زیباست که یک پدر و مادر کاتولیک از آتئیست شدن دخترشان ناراحت می شدند و از مسلمان شدنش خوشحال . از بیدار کردن دختر توسط مادر مسیحیش برای نماز صبح چون مادر برای مصرف دارو در آن زمان بیدار می شد و خدایی که همین نزدیکی ست و هدایت گر ست البته اگر بخواهی و راه را نبندی. از افسردگی دختر برزیلی وقتی در ایران زندگی میکند و میبیند که چقدر ما ایرانی ها نمیبینیم! چه چیزی را؟ نعمتهایی را که اطرافمان هست و در آن غرقیم. از اینهمه ایمان و امنیت. از نزدیکی به اهل بیت و حرم حضرت معصومه و امام رضا. وقتی میبینی در برزیل پنجاه مرکز اسلامی اهل سنت است و تنها سه مرکز شیعه دلت میگیرد. کم کار کردیم! ولی حالا این کامیلا سلستینوی برزیلی ست که از کنار حرم حضرت فاطمه معصومه دین خدا را تبلیغ می کند و الحمدلله از هدایت خداوند. برشی از کتاب: ساعت 2 شب شد. ما به طبقه بالا، نزدیک ضریح رفتیم. ما را به یک اتاق کوچک راهنمایی کردند و بعد خانمی که سر گروه خادمهای حرم بود یک پر دست من و بقیه داد. با تعجب پر را از دستش گرفتم و گفتم این برای چیست گفت بروید در جاهایی که به شما نشان میدهند مستقر شوید و خدمت کنید مردم را راهنمایی کنید و... .گفتم قرار بود ما به سوالات جواب دهیم. گفت مگر نمیبینی چقدر شلوغ است. نیازی به آن نداریم. فعلاً باید این کار را انجام دهید و من را برد دقیقاً چسباند به ضریح و گفت: تو قدت بلند است، اینجا بایست. یک دستم را به ضریح قفل کردم و دست دیگرم پر سبز رنگی بود که با آن مردم را راهنمایی میکردم. گاهی از میان پنجرهها به داخل ضریح نگاه میکردم و بدون اینکه چیزی بگویم یا چیزی بخواهم یا به چیزی فکر کنم، قلبم پر از عشق به امام میشد. باور نمیکردم چند قدمی پیکر مردی ایستاده بودم که بزرگترین انسان روی زمین در طول تاریخ است. برای چالش مرورنویسی فراکتاب نوشته شده است. #چالش_مرورنویسی_فراکتاب
کتاب تولد در سائوپائولو، کتابی که با خوندنش حس های خاصی داشتم ، لحظاتی که از مسلمان شدن شون میگفتن احساس توصیف ناپذیری در خودم داشتم . یک کتاب کوتاه از ماجرایی فوق العاده. از اول کتاب یک نکته خیلی توجه من رو جلب کرد و اون این بود که خانم کامیلا از بچگی خیلی اهل تعقل و فکر کردن بودن همچنین خیلی جرات مند و نترس بودن . از بچگی هر وقت موضوعی پیش می اومد خیلی در مورد اون اتفاق و ارتباطش با چیز های دیگه به صورت منطقی فکر میکردن و با جسارتی که داشتن حتی از اعتقادات دین مسیحیت اشکال میگرفتن و وقتی این دین براشون غیر منطقی جلوه کرد دیگه حاضر به مسیحی بودن نبودن و این خیلی خوبه که هم منطقی بررسی میکردن و هم جرات مندانه تصمیم میگرفتن . برای من خیلی جالب بود از نوجوانی کار میکردن و بعدا در ازدواج شون هم معتقد بودن در زندگی کم کم با هم به دست میارن و این خیلی ارزشمنده . خوندن تجربیات کسانی که مسلمان میشن شیرینی خودش رو داره ، یک احساس خیلی خاصی داره ، انگار باعث میشه کسی هم که کتاب رو میخونه به درون خودش بره و کمی با خودش تامل کنه ، استدلال ها و تجربیات افرادی که مسلمان میشن باعث میشه مسلمان ها هم به خودشون بیان و قدر دین شون رو بدونن . کتاب نسبتا کوتاهه و داستان زندگی این خانم هم جالب و خواندنیه ، از دوران کودکی شون و بالا پائینی های زندگی شون گرفته تا زمانی که به ایران میان و واکنش شون وقتی اوضاع ایران رو میبینن . یکی از شخصیت های خیلی جالب در کتاب شخصیت صاحب کار خانم کامیلا هست که یک فرد مسلمان بودن و فقط با رفتار شون بدون حتی یک کلمه حرف زدن از اسلام باعث شدن خانم کامیلا مسلمان بشن . تجربه خانم کامیلا از حجاب در برزیل و چالش هایی که با خودشون و دیگران داشتن هم خیلی جالب و خوندنی بود . از ویژگی های شخصیت ایشون همینطور تلاشگر بودن شون و روحیه حق طلبی شون خیلی برای من جالب بود . این یادداشت رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتم. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
انتخاب مسیر، گرفتن تصمیمات سخت اما شیرین، ورود به دنیای جدیدی که تمام رنگها در آن متفاوت است! ناخودآگاه از وسط کتاب به بعد اشک میریختم و نعمت های فراموش شدهام به یاد میآوردم
این کتاب به قلم خانم راضیه مکاریان و به کوشش بهزاد دانشگر در انتشارات عهد مانا به چاپ رسیده است.این کتاب از مجموعه کتابهای تولدها ست و این مجموعه با هدف آشنایی با زندگی کسانی است که خدا آنها را به طور ویژه هدایت کرده و با دین مبین اسلام آشنا شده اند، نوشته شده است. داستان در مورد زندگی و بیان خاطرات خانم کامیلا سلستینو است که در سنین جوانی مسلمان شدهاند. چالشهای ذهنی و اعتقادی که در روند بیماری مادرشان ایشان را با دین مسیحیت و خدا دچار تعارض کرد او را به سمت یافتن دین حقیقی سوق داد. او با جستجوهای بسیار و تغییر ادیان متعدد در دوره نوجوانی در آخر، با کار در یک مغازه فرد مسلمان و نحوه رفتار او به دین اسلام علاقمند شد و با مطالعه کتابهایی که از صاحب کارش می گرفت علاقه او به مسلمان شدن شدت یافت و مسلمان شد. او پلههای ایمان را یکی یکی پیمود و در آخر تصمیم گرفت برای خواندن درس دین و آشنایی بیشتر با دین اسلام و رفع عطش روحی اش به معارف ناب محمدی(ص) به ایران سفر کند. در طی این سفر با طلبهای جوان آشنا شد و زندگی مشترکش را با شرط پذیرش تبلیغ توسط ایشان در کشورش برزیل آغاز کرد و خدا او را در مسیر هدایت افرادی همچون خودش که در پی حقیقت بودند اما این حقیقت بسیار دور از دسترسشان بود قرارداد. زندگی این بانوی مسلمان بار دیگر این را به من فهماند که خدا برای زندگی هر کس نقشهای حکیمانه دارد که تک تک حوادث آن چه خوب و چه بد در تکامل و رشد او و حرکت به سوی خداوند نقش موثری دارد. زندگی این خانم من را به شدت تحت تأثیر قرار داد چون منی که مسلمان زاده ام عطشم از او در کسب معارف دینم کمتر است و قدر گوهر نابی که خدا نصیبم کرده است را آن طور که باید نمیدانم خواندن این کتاب را به همه علاقمندان به کتاب های داستانی و مذهبی پیشنهاد میکنم. این مرور برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهشدهاست. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
از این کتاب انتظار قلم جذاب و گیرا نداشته باشید، به نیت رمان نخوانید، تعجب نکنید از اینکه اینقدر سریع از روی اتفاقات مهم رد میشود و توضیح نمیدهد (💔🚶♀️) کتاب را بخوانید تا ببینید چگونه دختری برزیلی که تمام آرزو و هدفش مهاجرت به آمریکاست، سر از برنامه "محفل" در می آورد! از امروز هروقت بخواهم از روی عادت بگویم: "خدایا، حکمتت را شکر"؛ حکمت خدا برایم ملموس تر است. خدا عاقبت امورمان را ختم به خیر کند
با تک تک لحظات زندگی خانم کامیلا همراهم کرد خیلی حس معنوی خوبی داشت
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب کتاب تولد در سائوپائولو از سری مجموعه کتاب تولد در... خاطرات ارزشمند تعدادی از مستبصرین است که به شدت نیاز جوامع امروز غرب و شرق غیر مسلمان و شیعه به اسلام ناب را نشان میدهد. معمولا در بین اقشار جامعه ی ما زندگی و سبک تمدن خاج نشین ها جذاب و رنگارنگ است و خیلی ها دوست دارند در کشور های خارجی با آزادی های بی قید و حصر زندگی کنند اما از ظاهر جذاب و فریبنده آن از باطن آشفته و بی معنا و سرد و بی روح غرب بی خبرند که این جنس کتاب ها از تقابل زندگی مادی دنیای غرب و شرق و دنیای جوامع اسلامی شیعی بار بزرگ تبیین حقایق پنهان شده در غرب را به دوش میکشد. داستان این کتاب، زندگی دختری مسیحی در برزیل است که بعد از یک بحران خاص خانوادگی که مریضی مادرش می باشد و به شدت به مادر خود علاقه مند و وابسته است به تغییر ادیان او می انجامد که بیشتر در اعتراض به عقائدی که در مسیحیت نتوانسته است که او را نسبت به بیماری مادر مهربانش قانع و متقاعد کند و در نهایت با پیدا نکردن راه و اعتقاد درست و صحیحی که بتواند تشنگی او را نسبت به دین و زندگی خود چواب بدهد و عقائد راسخ و محکمی داشته باشد به بی خدایی رو می آورد اما مواجهه با یک مسلمان لبنانی که کارفرمای او میشود و درحالی که پایبندی بسیار بجا و درستی نسبت به اسلام داشته است با ارتباط صحیح و رئوفانه ی اسلامی با این آتئیست جویای کار برخورد میکند تا در نهایت مسیر زندگی او را عوض میکند و زمینه ساز اسلام آوردن و ایران آمدن و تغییر و تحولات عمیق شخصیتی او را رقم میزند. روایت جذاب بهزاد دانشگر از خاطرات زندگی یک بانوی مسلمان شده ی برزیلی مخاطب را به خوبی با خود همراه میکند و درسهای بزرگی از زندگی ابن بانو بیان میکند. من این متن را برای چالش مرور نویسی نوشتم
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب اولین کتابی که من از بهزاد دانشگر خوندم کتاب موکب رنگی منگی بود که همون کتاب رو بسیار مجاب کرد که به دنبال بقیه آثار بهزاد دانشگر برم که خوشبختانه ساسا فراکتاب برای چالش تابستان کتاب های زیادی از این نویسنده رو انتخاب کرده و این کتاب یکی از اون کتاب ها بود. خلاصه کتاب تولد در سائوپائولو: لازم هست اولین نکته ای که بهش اشاره کنم کتاب محتوایی شبیه برنامه تلویزیونی از لاک جیغ تا خدا داره، کرکتر اصلی کتاب مون کامیلا هست نوجوان تازه به بلوغ رسیده ای که با چالش و سوالات ذهنی دوران بلوغ دست و پنجه نرم میکنه ، از طرفی بیماری مادرش اون رو بیشتر تحت فشار قرار داده و از اون جایی که پاسخ سوال های خودش رو در دین مسیحیت نتونسته پیدا کنه از ایمان به خدا روی بر میگردونه، در هفده سالگی در محل کارش با فرد مسلمانی آشنا میشه که رفتار و گفتار این مسلمان برای کامیلا تحسین بر انگیز بوده و همین موضوع مسیر زندگی کامیلا رو تغییر میده ، در ادامه کتاب این فرد مسلمان ، کامیلا برای آشنایی بیشتر با سبک زندگی این مرد به ایران سفر میکنه و مدتی رو برای تحقیق بیشتر و آشنایی و بررسی دین اسلام در ایران زندگی میکنه. بخشی از کتاب تولد در سائوپائولو: «در سائوپائلو، خانهٔ ما در مرکز شهر و روبهروی یک کلیسا بود. در مکانی که از نظر فرهنگی درجهٔ بالایی داشت. آنجا جای گرانی برای زندگی محسوب میشد و بیشتر کسانی که آنجا زندگی میکردند، ایتالیایی بودند. در کلیسای مقابل خانهٔ ما جشنهای رسمی ایتالیاییها برگزار میشد؛ مثل بزرگداشت یک زن مقدس به اسم «آشیروپیتا»، یا به قول ایتالیاییها «آچیروپیتا». اولین خاطراتی که از دوران کودکی دارم برمیگردد به آن روزها. من همراه با پدر، مادر و خواهرم «کارینا» در جشن آشیروپیتا شرکت میکردیم. یکی از صداهای مورد علاقهٔ من در زمان برگزاری جشن، صدای ناقوس کلیسا و همخوانی سرود مذهبی بود. این یادداشت را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام
تولد در سائوپائولو روایتگر دختریه که در یک خانواده برزیلی مسیحی زندگی میکنه اما با عقاید پدر پسر روحالقدس مشکل داره و از دین خارج میشه و آتئیست میشه. اما کم کم به سمت دین بودا گرایش پیدا میکنه و عقاید و اعمال اونارو بررسی میکنه حتی یجاهایی مثل اونا رفتار میکنه اما بازهم متوجه خلأهایی که تو اون دین هست میشه و دوباره برمیگرده به بی خدایی. یه روز که سر کار خودش با کارفرما کار داره به سمت اتاقش میره ولی متوجه میشه کارفرمای لبنانی که از قضا مسلمونه در حال نماز خوندنه. نماز خوندن اون مرد براش عجیب میاد و فکرشو درگیر میکنه جوری که بدون اینکه کارشو بگه برمیگرده. این درگیری ذهنی رو با کارفرما درمیون میزاره و کارفرما در خصوص دین اسلام به اون کتاب هایی رو اهدا میکنه و این دختر متوجه زیبایی دین اسلام و کامل بودنش میشه. مثل تشنهای که به آب رسیده مطالعاتشو ادامه میده تا جایی که بلاخره مسلمان میشه و برای این مسلمانی تلاش میکنه. نکتهای که در این کتاب و مسلمانی دختر قابل توجه هست اینه که اون مرد لبنانی با اینکه مسلمان بود اما اخلاقش در واقع جاذبه داشت و این دخترک آتئیست رو جذب کرد... پس نکته اینه که اخلاقه که مهمه یجاهایی از کتاب برای من اندکی مصنوعی بود. مثل ازدواج کردنش. ازدواج با یه مرد طلبه ایرانی و اومدن به برزیل برای اینکه تلاش کنن تا جامعه اسلامی رو اونجا سامان بدن (منو یاد کتاب تاوان عاشقی انداخت) خب بهرحال میتونه یکم شک برانگیز باشه و از نظر من اون تردید آقای حقی درست بود (نمیشه احساسی تصمیم گرفت) چطوری میتونی مطمئن باشی که این دختر برنمیگرده یا مسلمون شدنش الکی نبوده. ولی خب دیدیم که آدمایی اومدن که کاملیا رو میشناختن و آقای حقی رو از تردید درآوردن. کتاب جالبی بود و برای یک بار خوندن کفایت میکنه. و کاش همه ما مثل کاملیا اگه پایبند یه دین میشیم و سعی میکنیم نور بدیم به بقیه که اونا هم متوجه جاذبه اسلام بشن این همت و تفکر کاملیا رو داشته باشیم که لق نزنیم یجاهایی و محکم بمونیم این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
عالی بود واقعا احساسات لطیفی تو تعاریف بود
کتاب «تولد در سائوپائولو» روایتگری زندگی دختری کیلومترها دور از ایران را به تصویر کشیده، دختری که هم از نظر فاصله مکانی، هم فکری و هم اعتقادی کیلومترها دورتر از کشور ماست و در شهری از برزیل به نام سائوپائولو چشم باز میکنه و به سبک و عرف این شهر و اون کشور زندگی رو در پیش میگیره. با این کتاب باید همراه شد، با کامیلای داستان به دنیا اومد، با کامیلا بزرگ شد، با کامیلا فکر کرد، با کامیلا درد ناشی از مشکلات رو تحمل کرد و با کامیلا به سمت آینده قدم برداشت. همراه شدن با این داستان صفحه به صفحه بیشتر به شگفتت میاره و از قدرت و توان خدا به وجد میای، میشه در نقطهای از جهان به دنیا اومد که نه تنها مسلمان نباشی حتی هیچ تصور مثبتی نسبت به مسلمانان هم وجود نداشته باشه، اما روزگار دستت رو بگیره و با قدرت خدا تورو پیش ببره تا جاییکه نه تنها آگاهانه اسلام، بلکه حتی شیعه بودن رو انتخاب کنی و مسیر به همینجا ختم نشه و روزگار تو رو ببره و برسونه به یکی از بزرگ ترین مراکز تشیع یعنی ایران و تو رو عاشق کنه و این عشق توی قلبت شعله بکشه و سودای رسوندن پیام این دین به کل جهانیان در وجودت زنده بشه. این کتاب به زیبایی فطرت خداجوی انسان رو به نمایش میزاره و اینکه تا وقتی به سرمنزل مقصود نرسی وجودت آروم نمیگیره. اوج داستان این روایت به اهل بیت ما میرسه و گام های آشنایی و عشق به اهل بیت و نزدیک شدن و رسیدن به امامان بزرگوارمون توی این کتاب اشک هرکسی رو درمیاره، یک ذوق و حسرت توامان، ذوق ازینکه اینهمه لطف و محبت در حق ما شده و شیعه هستیم و عشق اهل بیت دروجودمون موج میزنه، و حسرت بخاطر اینکه احساس میکنی آنقدری که باید خوب نبودی و نتونستی به این خاندان خدمت کنی... با داستان این دختر از برزیل حرکت میکنی و در نهایت در مشایه قدم میزاری و ضربان قلبت اوج میگیره، با این دختر به مشهد میری و قلبت مشتاق میشه برای فهمیدن اولین دعا در حرم امام رضا و همراه روایت میرسی به روزهای استجابت اون دعا... تنها نقاط واقعا ناراحت کننده داستان که در کتاب های دیگه ازین دست هم میشه دید، تبلیغات بشدت منفی و ضداسلامی و ضدایران و ایرانی در کشورهای غربیه که اسلام رو دین خشنی معرفی میکنه و این یعنی قدرت رسانه ای و در اصل جنگ رسانه ای!! و از طرفی توقع کامیلای داستان و کامیلاهای به اسلام دستیافته، از ایران بعنوان یک تمدن اسلامی که نجات یافتهست و با حقیقت مواجه شده و انتظار داره با افراد صددرصد دیندار و درستکاری مواجه بشه اما اینجا باعث تعجب و از طرفی باعث حسرتش میشه که چطور اکثر این مردم ازین نعمت های فراوانی که براحتی در دسترسشون هست بهره کافی نمیبرند و این برای هرکسی که جرعه ای از حقیقت دین و اهل بیت چشیده باشه نکته دردناکیه.... #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب این متن را برای چالش مرورنویسی فراکتاب نوشتهام.
بسم الله الرحمن الرحیم #چالش_مرورنویسی_فراکتاب کتاب تولد در سائوپولو کتابی که زندگی نامه یک بانوی مستبصر را روایت کرده است. پس از کتاب تولد در توکیو و تولد در لس آنجلس،این سومین کتابی بود که از این مجموعه می خواندم. پیش از این،برنامه تلویزیونی این بانو را مشاهده کرده بودم و کمی با ایشان،آشنایی داشتم اما این کتاب باعث شد شناخت بیشتری پیدا کنم. در این کتاب،زندگی نامه ایشان از ابتدای تولد تا مقطع کنونی در فصل های مختلف آورده شده است. کتاب،سلیس و روان نگاشته شده و عبارات ثقیل ندارد.خاطرات کاملاً واقعی هستند،کامیلا همه چیز را گفته است،خوشی و ناخوشی،سختی و آسانی. کامیلا بانویی که متولد برزیل است و در ابتدا مسیحی بوده اما در دوران نوجوانی و بحران هایی که به دلیل بیماری مادر پشت سر گذاشته،از دین فاصله گرفته و آتئیست می شود.بعد از آن دین بودایی را تجربه میکند اما باز هم آرام نمی شود. در محل کارش با مردی شیعه آشنا میشود و تحولات زندگی وی از آن جا شروع می شود. پس از شیعه شدن،دست تقدیر او را به قم می کشاند و طلبه علوم دینی می شود.ازدواج با یک طلبه ایرانی که خادم جمکران است از دیگر روایات ،کتاب است. کامیلا شرط های مادی برای ازدواج ندارد تنها شرط وی،تبلیغ دین اسلام توسط همسرش در برزیل است. در این کتاب،نکات قوت و ضعفی راجع به ایران و ایرانیان از دیدگاه کامیلا آورده شده است که محل تامل است. برشی از کتاب: زنی روی صندلی کناری ام نشسته بود دستمالی به طرفم گرفت و با حالت غصه داری به من نگاه کرد.تازه به خودم آمدم به اطرافم نگاه کردم و دیدم یکی دو نفر دیگر هم با حالت ناراحتی به من نگاه میکنند. زن پرسید چیزی شده؟ نمیتوانستم حرف بزنم با اینکه گریه کرده بودم هنوز راه گلویم باز نشده بود. با اشاره سر گفتم نه. به کتاب اشاره کردم آب دهانم را قورت دادم و گفتم به خاطر این داستان غصه دار است. خیلی دوست داشتم به همه کسانی که در مترو بودند بگویم: من با اسلام آشنا شدهام، با انسانی به نام حسین (علیه السلام). #این یادداشت را برای شرکت در چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام.
سان پائولو درسته نه سائوپائولو!!! کتابو نخوندم فلذا راجع به محتوا نظری ندارم! ولی کاش وقتی کتابی با موضوع به این جذابی نوشته میشه، حداقل یک بار برای درست نویسی هم که شده سرچ میکردند از منابع معتبر، اسم این شهر رو درست مینوشتند! اونم وقتی که میخوان به عنوان اسم کتاب هم بذارند!🤦 سان پائولو شهریست در برزیل که اتفاقا ایران هم یه وقتایی توش خدمات کنسولی ارائه میده! املای درست اسم این شهر در سایتهای وزارت امور خارجه خودمون و خبرگزاریهای مختلف کاملا مشهود هست! اینجور اشتباهها از کسانیکه کار مذهبی میکنند ناپسندتر هست تا بقیه عالم!
کتاب خیلی عالی بود این حق جویی وحق پذیری این افراد آدم رو به وجد میاره...
کتاب بسیار عالی و تأثیرگذاری بود. تجربه زیسته یک تازه مسلمان و مقایسه بین قبل و بعد از مسلمان شدنش خیلی جذاب و زیبا بود.