«به سفارش مادرم» کتابی به معنای واقعی کلمه بسیار زیبا و بسیار دلنشین روایتی دلنواز که هرکسی رو کربلایی میکنه و حال و هوای سفر پیاده اربعین به سمت ارباب رو به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشه؛ نویسنده این کتاب از توصیفات و تشبیهات بسیار به جا و زیبایی برای نگاشتن کتاب استفاده کرده و در عین اینکه بسیار ساده و روان نوشته شده اما حرفه ای بودن و قلم روان نویسنده به چشم میاد. تصاویری که بعد از هر روایت از راوی های قصه و زیبایی های مشایه گذاشته شده دلنشینی کتاب رو چندین برابر میکنه میشه گفت این کتاب درواقع یک سفرنامه اربعین هست که نویسنده داستان که خودش با این حال و هوا نسبتی نداره و حتی به گفته خودش مخالف این پیاده روی و این آداب هست و به اصطلاح تفکرات روشن فکرانه داره، اینبار فقط بخاطر مادرش راهی این سفر میشه همراه یک تیم عکاس و فیلمبردار و... که یک کتاب از دل این مسیر و آدمهای این مسیر بنویسن پس مخاطب این روایت ها میشه یک مادر که پسرش که با این فضا غریبه بوده رو راهی این سفر میکنه و پسر تصمیم میگیره به جای مادرش ببینه، به جای مادرش زیارت کنه، به جای مادرش حرف بزنه، به جای مادرش اشک بریزه، به جای مادری که خودش بخاطر مادری که آلزایمر گرفته و چیزی یادش نیس نمیتونه پا به این سفر بزاره و باید مراقب مادر خودش باشه. قشنگی این کتاب همه جانبه نگریشه، هم سختی های مسیر هم سادگی ها و دلنشینی های این مسیر به تصویر کشیده شده؛ درست مثل اینکه خودت داری توی این راه قدم میزاری؛ خوندن این کتاب هم برای کسایی که این سفر رو تجربه کردن بسیار تاثیرگذاره و به نوعی تجدیدخاطره هست و با تک تک صفحاتش اشکت جاری میشه و هم برای کسی که این سفر رو تجربه نکرده، یک روایت بسیار نابه که با حال و هوای این سفر آشنا میشه و قطعا دلشو خواهد برد، تاجایی که خود نویسنده این داستان هم که در جای جای کتابش بیان کرده بود فقط بخاطر مادرش اومده آخر سفر دیگه توان دل کندن ازونجا و برگشتن به شهر و دوری از امامش رو نداشت. بنظر بنده این کتاب به بهترین شکل ممکن به نگارش دراومده و بهترین شکلی هم که میتونست تموم بشه همین بود که بعد از بیست و چندی روایت از این مسیر و آدمهای این مسیر و بعد از اینکه نویسنده بارها و بارها نوشته که فقط بخاطر مادرش اینجا اومده، اما آخر این سفر دلنوشته ای از خودش برای امام حسین جانمان(علیه السلام) بنویسه که اونم گرفتار این عشق شده و حسین(علیه السلام) خیلی خوب حتی ازون دلبری کرده و نرفته دلتنگ اونجاست. من خودم یکبار تجربه پیاده رفتن قسمتی ازین مسیر به سمت کربلا رو داشتم و دقیقا در اوج وقتیکه خستگی و بیخوابی امانمونو بریده بود و شرایط سختی بود به رفیقم گفتم خیلی عجیبه که ما حاضر نیستیم هیچ جای دیگه از دنیا مثل این سفر پا بزاریم اما اینجا جوریه که با همه اینا حتی همین لحظه بازم دلت میخواد این مسیرو تکرار کنی و سال بعد و سال بعدترش و بارهای دیگه هم توفیق بهت بدن توی این مسیر قدم بزاری. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته ام.
عالیه
من کتابی که خوندم جلدش فرق کرده انگار اما در مورد کتاب: میتونه قصه آدمایی که به کربلا میرن برای هرکسی جذابیت داشته باشه و بهش که فکر میکنه غمگین بشه و از بابت اتفاقاتی که برای اونا افتاده و توعه جامونده طلبیده نشدی که بری کتاب به سفارش مادرم شرح حال جوانی است به نام احسان که همراه با اکیپی عکاس به خاطر مادرش رهسپار راه کربلا میشود و در راه رسیدن به حرم حضرت عباس و امام حسین از خیلی از زائرینی که یا در حال برگشتن هستن یا در حال رفتن طالب این است با او حرف بزنند تا او بنویسد تا در آخر کتابی بشود و آن را به مادرش بدهد تا بخواند. یسری از خاطراتی (از نظر من خاطره بود) که گفته میشد چندان چیز قابل توجهی نداشت که میتونست این نکته توجه بشه بهش و از حجم کتاب کاسته بشه تا خسته کننده نباشه و اما یه نکته‌ی دیگه ای که تو کتاب وجود داشت این بود که زیاد برای من دلچسب نبود که اینقدر از مادرش گفته میشد که من به خاطر تو آمدم و کاش تو اینجا بودی و ... از نظر من زیاد جالب نیست کسی که طلبیده شده حالا به هر شکلی و هر نحوی توجه نکنی به اون کسی که تورو خواسته و زیاد به عشق اون نباشی و بیشتر از مادرت بگی البته که دیدگاه نویسنده کتاب قابل توجهه که به زائرینی که میرن از اولشم نقد داشت یسری از داستان ها + عکس هایی که گنجانده شده بود هم مثل اون پسری که شهادت پدرشو دیده بود تاثیرگذار بود یا زائرینی که از کشورهای مخالف مخصوصا روسیه بود و نشون میداد که اون شخص متحول شده بود و حتی به قیمت از دست رفتن حقوق بازنشستگی دوست داشت بره کربلا با اینحال که موضوع کتاب میطلبید که دقت بیشتری روی حجم کتاب بشه تا ملال آور نشه برای یک بار خوندن بد نیست. البته که نقد کردن باید در کنارش نقاط قوت رو هم گفت وگرنه انصاف رعایت نمیشه. من از شیوه نوشتن نویسنده خوشم اومد و این تبحر نویسنده در کنار هم گذاشتن کلمات رو نشون میده. شرح حال داستان + عکس ها هم باعث میشد کماکان تصویر خوبی از اون چیزی که داره متن میگه در ذهن ما شکل بگیره. عشق و علاقه‌ی عراقی ها به خدمت به زائرین گرامی هم قشنگ بود این متن را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام. #چالش_مرور_نویسی_فراکتاب
من نسخه چاپی این کتاب را خوندم انقدر که این کتاب ریز به ریز در مورد سفر اربعین توضیح میده که نگو ...من که تا حالا سفر اربعین نرفتم خیلی خوب می تونم تصور کنم ادما و نحوه اداب معاشرت توی اون روز هارا ...کتاب خیلی خوبیه👌