در زمانهای قدیم پهلوانی قوی و زورمند به نام سام زندگی میکرد. مردم به او جهان هلوان یعنی پهلوان تمام مردم دنیا میگفتند .سام ، پهلوان زابلستان (سیستان) بود. او خیلی ثروتمند و مهربان بود، ولی با تمام داراییهایش خوشحال نبود ، زیرا فرزندی نداشت.
او و همسرش خیلی دعا میکردند ؛ تا روزی همسرش به او خبر می دهد فرزندی در شکم دارد.
سرانجام 9ماه گذشت و پسری با موهای سفید به دنیا آمد، اما 7 روز و 7 شب گذشت تا دایه نزد سام رفت و به او گفت موهای پسرش سفید است.
سام از دیدن موهای پسرش خیلی ناراحت شد.
نظر دیگران //= $contentName ?>
خداقوت...
دمتون گرم...