نظر شما چیست؟

معرفی کتاب آمریکای جهان سوم

واژۀ جهان سوم جهت معنادهی به وضعیت رفاه و توسعه کشورهای فقیر و در حال توسعۀ جهان اطلاق می‌شد. اکنون این مفهوم تا حدودی بار معنای خود را به دلیل رشد برخی از کشورهای جهان سوم و تغییر در روابط بین الملل از دست داده است. اتحادیه‌های منطقه‌ای یا روابط جنوب- جنوب شاهدی بر این مدعا است. کشورهای توسعه یافته و از جمله کشورهای عضوG8 نقطه آرمانی توسعه برای دیگر کشورهای جهان شده بودند و به همین دلیل «توسعه خطی» مدل توسعه اکثر کشورهای جهان شده بود. این کتاب که نویسندۀ آن در درون جامعه آمریکا زندگی می‌کند به درستی این باور را فرو می‌پاشد و قطب‌بندی روابط شمال - جنوب یا کشورهای توسعه یافته و جهان سوم را تغییر می‌دهد. این کتاب با استناد به مشاهدات و پدیده‌های عینی و میدانی ثابت می‌کند که مدینۀ فاضله‌ای که از زندگی و «فرهنگ زیست آمریکایی» در جهان به تصویر کشیده می‌شود دروغی بیش نیست. آنچه برای خوانندگان در کتاب آمریکای جهان سوم باید مهم جلوه نماید فروپاشی زندگی طبقۀ متوسط در آمریکاست. طبقۀ متوسط موتور محرکۀ هر جامعه فعال و پویاست، اما محتوای کتاب آمریکای جهان سوم نشان می‌دهد که این طبقه جایگاه خود را در آمریکا از دست داده و به صورت ملایم به سوی جامعه‌ای ضعیف و فقیر در حال حرکت است. این درحالی است که درآمد ناخالص در آمریکا و حجم اقتصاد این کشور تفاوت معناداری نکرده است. بنابراین می‌توان فهمید که درصد اندکی از آمریکایی ها که طبقۀ سرمایه‌دار هستند هر روز فربه‌تر می‌شوند و فاصله خود با اکثریت مردم را زیاد می‌کنند.

گزیده کتاب آمریکای جهان سوم

«آمریکای جهان‌سوم»
این سه کلمۀ ناخوشایند با شعارمان که آمریکا بهترین، ثروتمندترین، نجیب‌ترین و بخشنده‌ترین کشور جهان است، به‌شدت تناقض دارد؛ با زندگی روزمرۀ ما نیز هم‌خوانی ندارد. در گذشته، برای نشان‌دادن رفاه، از این ضرب‌المثل استفاده می‌شد: در هر لانه‌مرغی، یک مرغ داریم. الان هم می‌توانیم به‌جای آن بگوییم که در هر خانه، یک تلویزیون پلاسما داریم. با این حال، قدرت اول نظامی دنیا هم هستیم. مگر نه؟
پس «آمریکای جهان‌سومی» یعنی چه؟ برای من این اصطلاح یک اخطار است: فضاسازی تاریکی از آینده‌ای ممکن، روی دیگر سکۀ رؤیای آمریکایی، کابوسی آمریکایی است که خودمان ساخته‌ایم. 
من از این اصطلاح استفاده می‌کنم، تا حقایق ناخوشایندی را بگویم که ترجیح می‌دهیم ندانیم و جریان‌هایی را به هم وصل کنم که نمی‌خواهیم آن‌ها را به هم ارتباط دهیم. من از طریق این اصطلاح، ترس ملی‌مان را بازگو می‌کنم: اینکه داریم به‌عنوان یک ملت به بیراهه می‌رویم. این اصطلاح اخطاری است که به ما می‌گوید اگر در مسیر درستی قرار نگیریم، برخلاف گذشته و وضعیت کنونی، ممکن است به کشوری جهان‌سومی تبدیل شویم. کشوری که فقط دو طبقه دارد: طبقۀ ثروتمند و بقیۀ مردم. به برزیل یا مکزیک فکر کنید، جایی که ثروتمندان پشت دیوارهای مستحکم زندگی می‌کنند و جلوی درهایشان، افرادی با مسلسل مراقب‌اند که مبادا فرزندان آن‌ها دزدیده شوند. کشوری که نتوانسته با دنیا همگام شود، کشوری است که نه با حملۀ کشوری خارجی بلکه به‌واسطۀ زیاده‌خواهی صاحبان شرکت‌ها و بی‌خیالیِ نمایندگان منتخب، به این روز افتاده است.

سال نشر :
1400
صفحات کتاب :
280
کنگره :
‭HC۱۰۶/۸۴‬
دیویی :
330/973
کتابشناسی ملی :
۸۶۵۵۴۱۳
شابک :
9786227808230

کتاب های مشابه آمریکای جهان سوم