3.8از 5
مشاهده نمونه

کتاب اربعین طوبی

۳۴٬۵۰۰
خرید
مشاهده نمونه
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

سیدمحسن امامیان در کتاب اربعین طوبی، منتشر شده توسط کتاب جمکران، زندگی واقعی زنی را روایت می‌کند که بخش عمده‌ای از تاریخ ایران و عراق معاصر را به چشم دیده است. او این سرگذشت را بستری می‌سازد برای بازگویی فرازونشیب‌های تاریخی دو همسایه‌ای که روزگاری یک ملت بودند و علیرغم گسست‌های مرزی، همچنان مشترکات اعتقادی و فرهنگی ناگسستنی خود را حفظ کرده‌اند.

معرفی کتاب اربعین طوبی

داستان اربعین طوبی، روایت‌گر زندگی طوبی است. طوبی، زنی از تبار غیرت و صبر است. او که بعد از فوت همسرش عبدالله، بزرگ خاندانش است، محلی برای پذیرایی از زوار اربعین در کربلا تدارک می‌بیند و رسم زیبایی را پایه گذاشته است که تمام خاندان، از بزرگ و کوچک، قلکی دارند که در طول سال مبلغی پس‌انداز می‌کنند تا صرف هزینه‌های موکب در روز اربعین شود. اما این بار، قلک‌ها داستانی متفاوت را رقم می‌زنند. طوبی که خودش را وقف اربعین می‌داند، با نیت یوسف گمشده‌اش، قدم در مسیر می‌گذارد.

این کتاب، روایت‌گر داستانی واقعی است که در طول همراهی با متن، گریزی به گوشه‌ای از تاریخ معاصر ایران و عراق می‌زند. داستان این رمان شامل ۴۰ گام است و هر گام با دستمایه ‌قرار دادن داستان زمان‌ حال ‌طوبی و پیاده‌روی او از بصره به سمت کربلا، با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میانسالی او که دربردارنده‌ی حال‌وهوای بخش‌هایی از تاریخ معاصر ایران و عراق است، روایت می‌شود.

دانلود کتاب اربعین طوبی

برای دانلود کتاب اربعین طوبی، می‌توانید با نصب اپلیکیشن فراکتاب نسخه‌ی الکترونیکی این کتاب را دانلود و مطالعه کنید. این کتاب با قیمت مناسب در فروشگاه اینترنتی فراکتاب موجود است.

خلاصه کتاب اربعین طوبی

رمان اربعین طوبی روایتگر داستان واقعی و تکان‌دهنده‌ی طوبی، زنی ایرانی‌الاصل و ساکن بصره است. این اثر برگزیده‌ی «جایزه جهانی اربعین»، ماجرای زندگی طوبی را از کودکی تا پیری در بستر حوادث بزرگ تاریخی همچون کودتای ۲۸ مرداد 1332 که منجر به از دست دادن پدرش شد، ازدواج اجباری با تاجری عراقی، تحمل سختی‌های زندگی در کنار هوو، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و حمله وحشیانه‌ی داعش به عراق، روایت می‌کند. 

طوبی که پس از سال‌ها دوری از وطن، در عراق زندگی می‌کند، بزرگترین دردش مفقودالاثر شدن پسرش حسن است. او در اوج پیری و همزمان با یورش داعش به عراق، تصمیم می‌گیرد پای پیاده از بصره به کربلا مشرف شود تا از امام حسین (ع) برای یافتن پسرش کسب تکلیف کند. ساختار روایی رمان هوشمندانه و در ۴۰ گام تنظیم شده است؛ در هر گام، طوبی بخشی از خاطرات پرفرازونشیب زندگی خود را برای نوه‌هایش در طول مسیر پیاده‌روی اربعین بازگو می‌کند و بدین ترتیب، گذشته‌اش (شامل نوجوانی، جوانی و میانسالی) که آینه‌ای از تاریخ مشترک ایران و عراق است، با حال او در این سفر معنوی در هم می‌آمیزد.

نویسنده با دستمایه قراردادن این سرگذشت واقعی و پرحادثه، به مضامین عمیقی چون محبت بی‌قید به اهل‌بیت (ع)، جایگاه رفیع خانواده، سبک زندگی ایرانی‌اسلامی، مشترکات ناگسستنی فرهنگی و اعتقادی ایران و عراق و عظمت راهپیمایی اربعین به عنوان بزرگترین گردهمایی عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) می‌پردازد. اگرچه شخصیت طوبی و کلیت داستان واقعی است، اما برخی خرده‌روایت‌ها و نام‌ها برای غنای داستانی تغییر یافته‌اند.
 
سید محسن امامیان در توضیح نگارش این کتاب نوشته است: «چند سال پیش توفیق رفیقمان شد و همراه جمعی از محبان آل‌الله راهی سفر اربعین حسینی شدیم. سفر از کاظمین و سامرا شروع و به نجف و آنگاه کربلای معلا ختم شد. در این سفر که مأمن ما، سایه عنایت ائمه اطهار (ع) بود، مسکنمان خانه پرمهر زنی پا به سن نهاده، اما پویا و سرزنده بود که او را خاله بتول می‌نامیدند. بتول، زاده تهران و ایرانی‌الاصل بود که در نوجوانی به همسری مردی عراقی درمی‌آید و باقی عمرش را در بصره زندگی می‌کند.

یکی از همراهانمان در این سفر که از اقوام ایرانی خاله بتول به حساب می‌آمد، مختصرا زندگی پرفراز و نشیب خاله را برایمان بازگو کرد. زندگی‌ای پرماجرا همراه با شادی، غم و اینک انتظار. هرچند بتول بر سختی‌های زندگیش همچون یتیمی،‌غربت، اذیت‌های هوو، فوت همسر و دیگر عزیزانش فائق آمده و اینک در میان خانواده‌اش جایگاه خاصی دارد، اما داستان زندگی او هنوز به اتمام نرسیده و سال‌هاست منتظر پسر مفقود‌الاثرش، چشم به راه دوخته و گوش به زنگ دارد.»

برشی از متن کتاب

گام دوازدهم رویایی

خانه عبدالله، خانه بزرگی بود اما همان‌روز اول دلم برای همه کودکیم تنگ شد. خوب شد مامانی همراهم آمده بود و الا دق‌مرگ می‌شدم. مامانی حال و روزش از من بدتر بود و یک هوس زیارت سرپا نگهش می‌داشت. روز سوم شد و هوویم پا به خانه‌اش نگذاشت. مامانی حالش دست خودش نبود. هر وقت این‌طوری می‌شد می‌نشست پای چرخ خیاطی‌اش و هی می‌دوخت و هی می‌دوخت تا خستگی جای فکر و خیالش را بگیرد. اما اینجا فقط می‌بایست دور خودش بچرخد.

دو پر چادرش را گره زد به کمرش، یک یا علی محکم گفت و خانه را آب و جارو کرد. عبدالله که برگشت کلی شرمنده شده بود و می‌خواست دست مامانی را ببوسد اما هنوز بینشان یک کوه یخِ آب نشده فاصله بود. عبدالله با زبان بی‌زبانی به مامان فهماند که زن اولش فعلا روی پاشنه لج افتاده و قصد آمدن ندارد. مامان خنده‌ای کرد و بعد به آذری چیزهایی گفت که عبدالله نفهمد. مضمون حرف‌های ترکی مامانی این بود:

به ما گفته بودند عراقی‌ها مهمان نوازند. این بود رسمش؟ خودتان از خودتان چهارتا چهارتایش را می‌گیرید حالا چه شده برای ما ناز و کرشمه می‌آیید؟ دختر یتیمم رو سپردم به زینب خاتون. ابالفضل بزنه به کمر هرکی باهاش بد تا کنه...

عبدالله هر چه را نفهمید، زینب و ابالفضل را خوب فهمید. با همان فارسی نیم‌بندی که بلد بود گفت: وسایلتان را جمع کنید تا بفرستمتان کربلا. دویدم چمدانم را ببندم که مامانی گفت: خودم تنها می‌روم. تو بمان پیش شوهرت. شاید زنش آمد. تو نباشی وهم ورش می‌دارد، برای خودش جولون می‌دهد. خیال می‌کند تو آمدی گردش و تفریح. بمان سر زندگیت و حقت را بگیر.

گام نوزدهم نگرانی

هرچند اینبار مسیر بصره تا ایران را از راه دیگری رفتیم، اما مسیر آبادان به تهران مثل مسیر آمدنمان شد و یک شب را دزفول و توی همان مهمانخانه سابق ماندیم. فرقش اینبار این بود که عبدالله شبانه نرفت در خانه آن رفقای انقالبی‌اش. گذاشت بعد از صبحانه رفت بازار در حجره‌شان.
قبل از ظهر که برگشت، رنگ به رخسارش نبود. بو برده بود که تعقیبش می‌کنند. از نفس‌نفس‌هایی که می‌زد و عرق روی تنش، می‌شد فهمید کوچه پس‌کوچه‌های دزفول را دویده است.
خیلی زود جمع‌وجور کردیم و سوار ماشین کرایه شدیم، رفتیم سمت پلدختر و بعد خرم‌آباد و بروجرد. نمی‌دانم چرا پلدختر که رسیدیم، دلم هوس کباب کرد. شاید به‌خاطر کبابی‌های کنار جاده بود. آنقدر دلم می‌خواست که از هوویم خجالت نمی‌کشیدم. آمدم به عبدالله بگویم، اما تشویش از نگاه عبدالله می‌بارید. یک نگاهش داخل آینه بغل بود و یک نگاهش به آینه جلو. حسی می‌گفت سایه‌ای دنبالمان است. با اینهمه بروجرد که رسیدیم بند زبانم را باز کردم و گفتم: «عبدالله بدجوری ضعف کرده‌ام. دلم کباب می‌خواهد. دلم جگر و دل و قلوه می‌خواهد.»
آنیه کمابیش متوجه حرفهایمان شده بود. نمی‌دانم چرا مدام ریسه می‌رفت و یکسری اصطلاحات به زبان خودشان در گوش عبدالله می‌گفت که صورت عبدالله رنگ و وارنگ می‌شد.

خرید کتاب اربعین طوبی

در فروشگاه اینترنتی فراکتاب امکان خرید کتاب اربعین طوبی، نوشته‌ی سیدمحسن امامیان از انتشارات کتاب جمکران فراهم شده است. شما می‌توانید این اثر را در قالب کتاب چاپی و نسخه‌ی الکترونیکی تهیه کنید. نسخه‌ی چاپی این کتاب با قیمت مناسب در فراکتاب قرار گرفته است تا مخاطبان امکان دسترسی راحت‌تر به آن را پیدا کرده و لذت خواندن این کتاب را از دست ندهند.

دانلود کتاب اربعین طوبی

مشخصات اربعین طوبی در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: کتاب جمکران
نویسنده: سید محسن امامیان
تعداد صفحه: 296
موضوع: روایت زندگی طوبی در بستر تاریخ معاصر
قالب: الکترونیک و چاپی