ناشر: انتشارات شهید کاظمی
نویسنده: فاطمه شایان پویا
در کتاب استاد حدود ۲۰۰ خاطره از دوستان، دانشجویان، همکاران، همسر و فرزند شهید مجید شهریاری که همگی از آن استاد شهید درس گرفته اند، ذکر گردیده است که تعداد ۲۶ عدد آن آرشیوی هستند و پاورقی خورده اند.
به دلایلی چند، تقریبا هیچ اسمی از افراد و راویان، داخل متن قید نشده است. نویسنده تمام تلاش خود را در جهت حفظ امانت و ادای دین به استاد شهیدش، به کار گرفته است.
فکر کنم ترم دو بودیم که یکی از اساتید، مدتی سرپرست دانشکده شد. ما ترم قبل با ایشان درس داشتیم. نظراتی شنیده بودیم که انتقاد زیادی به ایشان وارد بود.
این تصمیم برایمان خیلی گران تمام شده بود. با بچه ها قرار بود اعتراض کنیم. با خیلی از اساتید هم صحبت کردیم. یادم هست وقتی با یکی دو نفر دیگر رفتیم اتاق دکتر شهریاری و از دغدغه هایمان گفتیم، ایشان ما را به صبر و آرامش دعوت کردند که در عکس العمل نشان دادن عجله نکنیم. یادم هست به ایشان گفتیم حاضریم تحصن کنیم و. . . و از او خواستیم ریاست دانشکده را بپذیرند و ما هم هر کاری لازم باشد و در توانمان باشد، انجام می دهیم.
اما ایشان حرف هایی زدند که هیچ وقت فراموش نمی کنم. گفت که خودش هم نقدهایی به این انتضاب دارد، ولی دنبال ریاست دانشکده نیست و این موضوع آن قدر برایش بی ارزش است که مثل این می ماند، یک چوب کبریت از اینجا بردارند بگذارند آن طرف تر. گفت ترجیح می دهد به کار علمی خودش ادامه بدهد و زمان، همه چیز را مشخص می کند. ما را هم آرام کردند.
علی علیزادهکتاب خوبیه، اما تیکه تیکه داستانو رو من نمیپسندم، شاید برای بقیه جالب باشه
پاسخفراکتاب
خیلی لطف دارید. چون به موضع شهید شهریاری علاقه دارید کتاب زیر رو هم پیشنهاد میدم. امیدوارم استفاده کنید و لذت ببرید.
www.faraketab.ir/book/21900