کتاب خانم کارکوب (چاپی و pdf)

روایت زندگی زهرا کارکو، مادر شهیدان جمال و فریدون و منصور کارکوب‌زاده

امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 24,000
خرید چاپی
72,000
15%
ت 61,200
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب خانم کارکوب

کتاب خانم کارکوب روایت زندگی زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده است. در این کتاب زهرا کارکوب از دوران کودکی و نوجوانی، ازدواج، حال و هوای خود و زندگی اش در دوران انقلاب و جنگ، شهادت فرزندانش و درد و رنج هایی که متحمل شده بود و دیدارش با رهبر می گوید. نویسنده برای تدوین کتاب خانم کارکوب از محمدرضا، فرزند آزادهٔ جانبازش، حمید پسر جانباز دیگرش، دخترش رؤیا برای بخشی از خاطرات زندگی‌اش، و از جانباز آزاده احمد پاکدامن، هم‌رزم منصور فرزند کوچک و مفقودش، کمک گرفته است.

گزیده کتاب خانم کارکوب

آفتاب زده بود که به‌همراه تمام فامیل به سوی غسال‌خانه‌ای که قرار بود جنازه را به آنجا بیاورند، رفتم. انتظار آمدن زنده‌ها خیلی سخت و طاقت‌فرساست و انتظار آمدن پیکر شهید سخت‌تر از آن. هیچ‌کس شعله‌های آتشی که درونم را می‌سوزاند و به خاکستر بدل کرده بود، نمی‌دید. فقط آه می‌کشیدم و چشم‌به‌راه بودم که یوسفم بیاید.

ساعتی گذشت. پیکر را آوردند و به داخل غسال‌خانه بردند. بی‌تاب دیدارش بودم. زن‌ها شیون می‌کردند و مردها گریه. همه پشت در غسال‌خانه جمع شده بودند. در باز شد. من و مادرم داخل رفتیم. چند لحظه بی‌هیچ‌کلامی فقط نگاهش کردم. بدنم می‌لرزید. اشکم بی‌صدا پایین می‌آمد. نفس‌نفس می‌زدم. جلو رفتم و بی‌اختیار خم شدم و صورت بر صورتش گذاشتم و بوسیدمش. چشمانش نیمه‌باز بود. بدنش بوی عطر می‌داد.

شروع کردم به نجوا: «فدات بشم، مامانی!... تو هم هوای رفتن داشتی. نگفتی مامانی دل‌تنگت می‌شه؟ بالأخره به آرزوت رسیدی.» دستم را روی صورت و بدنش می‌کشیدم، نوازشش می‌کردم و قربان صدقه‌اش می‌رفتم. لبانم از گریه می‌لرزید. عزیزم به‌خواب رفته بود.

سال نشر :
1397
صفحات کتاب :
238
کنگره :
‏‫‬‮‭DSR1629 ‭/ک15آ3 1397
دیویی :
955/0843092
کتابشناسی ملی :
5141460
شابک :
978-600-8857-29-7

کتاب های مشابه خانم کارکوب