امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (EPUB)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 13,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب دنیای هیولاها

کتاب دنیای هیولاها به قلم نازنین معززی درباره پسر بچه‌ای است که با دیدگاه کودکانه‌اش جهان و زندگی را از دریچه‌ای متفاوت می‌بیند و نسبت به آن رفتار می‌کند.

هیولا، کلمه ای که اکثر انسان ها تا نام آن را می شنوند، رنگ به رخسارشان نمی ماند و با شنیدنش فوراً اسامی دراکولا، زامبی، مومیایی، لولوخورخوره و... در ذهنشان نقش می بندد، ولی نظرت چیست نیم نگاهی به انسان ها بیندازی؛ شاید هیولاهای واقعی انسان ها باشند؛ همان کسانی که از تو، از خودشان و از تک تک آدم های اطرافشان بی آنکه متوجه شوند، هیولا می سازند.

گزیده کتاب دنیای هیولاها

اولین باری که نام هیولا را شنیده بود، تولد پنج سالگی اش بود. وقتی که آلبرت داشت از برنامۀ کودک مدرسۀ هیولاها با آب و تاب تعریف می کرد و عروسکی به نام جیلی که قیافه اش برگرفته از شخصیت اول برنامۀ کودک بود را به او کادو داد. آخر یک کودک پنج ساله از هیولا چه می داند؛ جز چوب لباسی که در تاریکی، دستانش برای خفه کردن او کش می آورند و عروسکی که روزها دوست داشتنی و زیبا دیده می شود و شب ها پشت در و پنجره قایم می شود تا او را بترساند، اما بی وفا ترین اشیاء عروسک ها هستند. وقتی بزرگ می شوی، گویی آن ها هم با تو بزرگ می شوند و دیگر کسر شأنشان می شود که با تو بازی کنند. شاید آن ها همانند که قبلاً بودند و تو تغییر کرده باشی. تو برای بازی کردن با آن ها خیلی پیر شده ای. طوری که عروسک ها خودشان با زبان بی زبانی به تو می گویند، برای برگشتن به دوران کودکیت و همبازی شدن با ما دیگر دیر شده و بی صدا ترکت می کنند.

پس از گذر از دوران عروسک هیولایی، وارد دوران جدیدی از زندگی می شوی که اوایلش برایت خوشایند و دلچسب است، اما بعد با خودت آرزو می کنی که ای کاش دایناسور ها بیایند و آن چیزی که بیشتر از همه در این دوران مؤثر است را نابود کنند. در این مرحله از زندگی چیزی به نام درس بی موقع جایگزین عروسک بازی هایت می شود؛ اینجاست که می فهمی نه عروسک ها هیولایند و نه چوب لباسی! هیولا انسانی است که به زبان می گوید آزادی و امان از ذره ای آزادی و قدرت انتخاب که به تو بدهد. در دنیای هیولاها کلمۀ آزادی فقط یک شعار است، یک لفظ؛ از هر جهت و از هر دیدگاه که به این کلمه نگاه می کنم، می بینم که باز هم آزاد نیستم؛ نه تنها من، بلکه تو و همه و همه؛ تحت هر شرایط هیولاها کاری می کنند که نقض کنندۀ کلمۀ آزادی است. کاری که آشکارا می گوید، اصلاً چنین چیزی نیست و این کلمه صرفاً برای آشنایی شماست؛ برای اینکه به گوشتان آشنا باشد و اگر روزی جایی رفتید و این کلمه را شنیدید، دهانتان از تعجب باز نماند و خدایی نکرده، نگویید که ما چنین چیزی نداشته ایم.

از حق نگذریم، هیولاها کمی آزادی به تو داده اند تا حداقل با مفهومش آشنا باشی. آن ها به تو اجازۀ اینکه مثل آن پرنده در آسمان در کرانه ها آزادانه پرواز کنی را داده اند، اما هیچ تعهدی دربارۀ امن بودن آسمان در قبال پروازت نداده اند و در هیچ کدام از بندهای قرارداد آزادیت ذکر نمی کنند که امکان دارد شکارچی هم باشد، قفسی هم باشد که سال ها به جای پر شدن از طوطی های رنگارنگ، با پرنده ای ضعیف پر می شود.

دیویی :
‫‭8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
7609958
شابک :
978-622-247-597-0
سال نشر :
1400
صفحات کتاب :
196
کنگره :
‭PIR8361‬

کتاب های مشابه دنیای هیولاها