کتاب روایت سنجاقک‌ها اثری است از مهری رکاب‌طلایی که به زندگی و خاطرات شهید وحیدرضا رسولی، از شهدای مدافع امنیت استان مرکزی، می‌پردازد. شهید رسولی در پنجم فروردین‌ماه سال ۱۳۶۸ در شهرستان اراک متولد شد و پس از پایان تحصیلات خود، در سال ۱۳۹۱ به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران پیوست و در رسته آگاهی مشغول خدمت شد.

او در سال ۱۳۹۵ برای انجام مأموریت به منطقه سراوان در استان سیستان و بلوچستان اعزام گردید و سرانجام در ۲۴ مردادماه سال ۱۳۹۶، در درگیری با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر، به مقام رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک این شهید والامقام در گلزار شهدای اراک آرام گرفت.

کتاب روایت سنجاقک‌ها بازتابی از زندگی، رشادت‌ها و خاطرات این شهید عزیز است و نویسنده با نثری روان و احساسی، گوشه‌هایی از شخصیت و سیر زندگی او را روایت می‌کند. عنوان کتاب نیز برگرفته از رویدادی واقعی در آیین تشییع پیکر شهید است؛ زمانی که دسته‌ای از سنجاقک‌ها تابوت مطهر او را تا گلزار شهدا همراهی کردند، صحنه‌ای نمادین و الهام‌بخش که الهام‌بخش نام این اثر شد. این کتاب به‌تازگی توسط انتشارات زمستانک منتشر شده و روایتی صمیمی و تاثیرگذار از ایثار و معنویت در روزگار معاصر را پیش روی مخاطب می‌گذارد.

گزیده کتاب روایت سنجاقک‌ها

سکوت ما سنجاقک‌ها را به پرواز درآورده بود. سرم را بالا گرفتم. آنان را بالای مزار وحیدرضا دیدم و عکس او با قامتی زیبا و نگاهی نافذ، همه آنچه شنیده بودم در چشمانش می‌دیدم. با لبخندی زیبا به روشنی همه رنگ هایی که هر کدام حکایتی از نکته‌های ناتمام بود، مهر تأیید می‌زد. مادر همچنان وحید رضا را صدا می‌زد و نغمه وحید وحید سر داده بود. حجت .... زیر شانه‌اش را گرفت تا قامت گیرد.

دختران و پسران هر کدام در حال راز و نیاز با برادر مهربان و دادرس خود بودند همه فاتحه قرائت کردیم. باید می‌رفتند تا وقتی دیگر تا دوباره نغمه زندگی را با یاد وحیدرضا آغاز کنند. زهرا تعارف کرد ظهر قیمه داریم مگه میشه مهمان وحیدرضا خونه نیاد. بچه‌هام تازه شما رو شناختن. شما رازدار زندگی وحیدم هستی. حالا شما امانت‌دار خونه ما شدی. دست در دستان هم رفتیم تا بار دیگر زندگی را تکرار کنیم.