امتیاز
5 / 4.5
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
30,000
نظر شما چیست؟
شنید که گفت اسمش سیاووش است. برگشت کسی نبود. فهمید خودش بوده که به خودش گفته. یعنی صدای توی خودش بود. نفهمید که سیاووش اسم پدرش است یا اسم دوس پدرش که وسایل پدر را آورد خانه. یک لحظه هم شک کرد که سیاووش اسم کسی باشد که دوستش دارد، کسی است که عاشق شده آن هم خیلی زیاد. دید این را هم گم کرده. اما اعتنایی نکرد. خیلی چیزها بود که باید دنبالشان می رفت. بین این همه چیز و کس که گم کرده بود، حالا مادرش هم بود. می دانست که هیچ، وقت ندارد بفهمد سیاووش کدام یک از همة آن هاییست که فکر کرده. اما سیاووش را پایان و ته یک کاغذ نوشت که پر بود از اسم...
کنگره :
PIR4190‫‬‭/ج44 1387‬
دیویی :
8‮فا‬3/6208‬
کتابشناسی ملی :
1943513
شابک :
978-964-506-827-9‬
سال نشر :
1388
شابک دیجیتال :
978-600-03-2624-1
صفحات کتاب :
279

کتاب های مشابه ساوالان