پنجره چوبی داستان با محوریت همسران رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس میباشد. پنجره چوبی به قلم فهیمه پرورش نوشته شده و توسط انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.
نگاهش را دزدید. سرش را به زیر انداخت و انگار که هیچ چیز توجهش را جلب نکرده باشد، بیتفاوت به خواندن کتابش مشغول شد.
برق نگاهش مرا گرفته بود. در درونم چیزی موج میزد؛ مثل گرسنگی. نه، مثل اضطراب؛ همچنان بیحرکت ایستاده بودم. حیران از این یک لحظه نگاه و سرگردان از این تأثیر. روی نیمکت ایستگاه اتوبوس جایی باز شد. به امید این که بر خود مسلط شوم، نشستم و مخفیانه او را زیر نظر گرفتم. به جز چشمانش چیز دیگری از او در ذهنم نقش نبسته بود. تا به حال او را در محلهمان ندیده بودم. شاید اتفاقی و گذرا از این مسیر میگذشت.
با احتیاط سرتاپایش را برانداز کردم؛ کفشهای کتانی سفید، شلوار مردانه سورمهای و پیراهن طوسی یقه سه دکمۀ مکلون از همانهایی که تازگی مد شده بود و به" مانتی گُل" معروف بود. صورتی گندمگون داشت، با ریشهای کم پشت قهوهای و اندامی لاغر و کشیده. اینها درمجموع چهرهای معمولی به او میداد که نمیتوانست توجه دختری مثل مرا به خود جلب کند. چندین بار نگاهش کرده بودم، ولی او هرگز دوباره به من نگاه نکرد و همچنان مشغول مطالعه بود.