کتاب نردبانی برای چیدن نارنج بر اساس زندگی سردار شهید احمد کاظمی توسط کرامت یزدانی نوشته شده است. وقتی می خواهیم از سرزمینی بهتر بدانیم باید قصه زندگی آدم هایش را بخوانیم. اگرچه می دانیم ورق ورق تاریخ، شرح حماسه های مردم این سرزمین است. اما شاید هیچ دورانی را مثل سال های دفاع مقدس تجربه نکرده باشند. انگار در این سال ها فرماندهان به تنها چیزی که فکر نمی کردند پاداش های دنیوی بود. نه مدالی به سینه داشتند و نه حرف های عجیب و غریب می زدند. باور کردنی نیست که گاه تا آخرین لحظات زندگی برای عده ای ناشناس باقی می ماندند. قصه فرماندهان، قصه واقعی مردان پارسا و شجاع این سرزمین است.
او همواره در آرزوی شهادت، عرصههای نبرد را تجربه کرده بود. از فیاضیه و فارسیات تا مرصاد. حتی منافقین هم در مرصاد تاب ایستادگی مقابل او را پیدا نکردند. جنگ تمام شد و احمد، ردّ کاروان رفتهی شهدا را با نگاهی اشکبار رصد میکرد. او اکنون پدرِ دو فرزند بود. آسان نیست برای فرماندهی که یاران همرزمش را شهید ببیند و بعد ببیند که فرصت شهادت از دست رفته است. خودش در یک سخنرانی میگوید: «خدا را شاهد میگیرم که هیچ روزی نیست که از واماندگی از این کاروان، غبطه و حسرت نخورم...» اما خواست خدا بود که او بماند.
نظر دیگران //= $contentName ?>
زیبا و خواندنی......