«حمید» پسری شانزده ساله بود و خواهری به نام «افسانه» داشت که همدیگر را بسیار دوست می داشتند. افسانه تنها فرد مورد اعتماد و دوستی صمیمی برای حمید بود.
پدر سرهنگ نیروی هوایی بود و بیشتر اوقات در ماموریت به سر می برد. آن ها مادری زیبا و تحصیل کرده ای داشتند که پارتی و میهمانی را به فرزندانش ترجیح می داد. افسانه ازدواج می کند و برای اقامت به کانادا می رود. با رفتن افسانه، حمید روز به روز افسرده تر می شود و برای جبران نبود افسانه به همکلاسی خود «علی» که پسری مبتذل و از نظر اخلاقی فاسد است نزدیک می شود و...
کنگره :
PIR۷۹۶۳ /الف۷۵۳۲ج۹ ۱۳۸۹
شابک :
978-964-7722-77-3