امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
3,000
نظر شما چیست؟
«حمید» پسری شانزده ساله بود و خواهری به نام «افسانه» داشت که همدیگر را بسیار دوست می داشتند. افسانه تنها فرد مورد اعتماد و دوستی صمیمی برای حمید بود.

پدر سرهنگ نیروی هوایی بود و بیشتر اوقات در ماموریت به سر می برد. آن ها مادری زیبا و تحصیل کرده ای داشتند که پارتی و میهمانی را به فرزندانش ترجیح می داد. افسانه ازدواج می کند و برای اقامت به کانادا می رود. با رفتن افسانه، حمید روز به روز افسرده تر می شود و برای جبران نبود افسانه به همکلاسی خود «علی» که پسری مبتذل و از نظر اخلاقی فاسد است نزدیک می شود و...
صفحات کتاب :
80
کنگره :
‏‫‭PIR۷۹۶۳ ‭/‮الف‬۷۵۳۲‬‏‫‭ج۹ ۱۳۸۹‬
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲‬
کتابشناسی ملی :
1971466
شابک :
978-964-7722-77-3‬‬
سال نشر :
1389

کتاب های مشابه جوانی ام برباد رفت