امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (TEXT)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 12,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب باتلاق در کویر

کتاب باتلاق در کویر نوشته مهرداد همت یار توسط انتشارات بوستان مهر منتشر شده است. این کتاب بر اساس داستان واقعی از سرگذشت زن و مرد بلوچی می باشد و حوادث تلخ و زندگی سخت یک خانواده بلوچی را روایت می کند. شوهر این زن به نام جبار که به دلیل نبود شغل مناسب و امکانات خوب زندگی در آن مناطق محروم کشور و به خاطر فقر و تنگدستی دست به کار قاچاق و همچنین خرید و فروش مواد مخدر می زند.

با آنکه از طرف اطرافیان از این کار غیر قانونی منع می شود و با اینکه پدر و پدر بزرگ اش که عمری را در این کار فعالیت داشته اند و دست آخر جان خود را در راه توزیع مواد مخدر از دست می دهند؛ اما باز هم برای کسب ثروت زیاد و به خاطر طمع سیری ناپذیرش و غرور و شجاعت کاذبش سال ها در این کار فعالیت می کند و هزاران تن مواد مخدر را در کشور توزیع و به فروش می رساند و هزارن خانواده را به دام اعتیاد و بدبختی می کشاند.

کتاب باتلاق در کویر داستان واقعی از فردی شکست خورده است که زندگی دنیا و آخرت خود و دیگران را تباه کرده  است. خواندن سرگذشت او می تواند سرمشق کسانی باشد که می خواهند از راه غیر قانونی و قاچاق یک شبه ره صدساله را بروند و به سرعت به ثروت زیادی برسند.

گزیده کتاب باتلاق در کویر

نیمه های شب بود که که با صدای گریه معصومه بچه کوچکم از خواب بیدار شدم. در همین لحظه درب خانه باز شد و جبار با سر و وضع خاک آلود وارد شد. از دیدنش چنان خوشحال شدم که فراموش کردم برای چه بیدار شده ام؟ به پیشواز جبار رفتم و بدون مقدمه پرسیدم تا حالا کجا بودی؟ در حالی که لبخند می زد! گفت بچه گریه می‌‌کند. کودکم را آرام کردم و دوباره نزدش رفتم. همانطور که نگاهش می کردم کنارش نشستم. آن شب تا صبح با هم صحبت کردیم. جبار آنچه بر سرش آمده بود را برایم تعریف کرد و در آخر حرف هایش با تکبر و غرور اضافه نمود من با قاچاقچیان دیگر فرق می کنم. کاملا با فکر عمل می کنم و مراقب اوضاع هستم. آن ها هر چقدر هم نیرو به این جا بفرستند، نمی توانند هویت مرا شناسایی کنند!

این دفعه ساکت نشدم و با خشم میان حرفش پریدم و فریاد زدم: تو اشتباه می کنی. مطمئن باش اگر این روش را ادامه دهی به سرنوشت دوستانت که تا چندی پیش در کنارت بودند گرفتار می شوی. لااقل به خاطر بچه هایت دست از این کار بردار. از آن روزی که آن ها را بی پدر ببینم می ترسم. تا کی باید با ترس و دلهره زندگی کنیم؟ لعنت بر این پول. دیگر از این زندگی خسته شده ام. می‌‌فهمی؟ خسته شده ام. وقتی از خانه بیرون می روی تا زمان برگشتت چندین بار احتمال می‌‌دهم که شاید برنگردی! ناگهان جبار با فریادش حرفم را قطع نمود و گفت: دیگر صحبت کافی است! ساکت شو. دوباره شروع کردی؟ صدایم را بلندتر کردم و گفتم تو باید ساکت شوی و به حرف هایم گوش فرا دهی. چرا  نمی‌‌خواهی حقیقت را بفهمی؟

صفحات کتاب :
144
کنگره :
PIR8364 ‭/م2‏‫‬‮‭ب2 1393
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
3313332
شابک :
9786000401481
سال نشر :
1393

کتاب های مشابه باتلاق در کویر