0.0از 0
مشاهده نمونه

نقاره چی

۱۰۵٬۰۰۰
خرید
مشاهده نمونه
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

داستان کتاب نقاره چی در فضای معنوی حرم امام رضا (ع) در مشهد اتفاق می‌افتد. داستان حول محور یک گروه از نوجوانان می‌گردد که شرط می‌بندند از مناره حرم بالا بروند و نقاره بزنند.

معرفی کتاب نقاره چی 

کتاب نقاره‌چی نوشته نوید ظریف‌کریمی است و توسط انتشارات ستاره‌ها منتشر شده است. این رمان، روایتی جذاب از زندگی حاج‌احمد قوام‌شکوهی، قدیمی‌ترین نقاره‌زن حرم مطهر رضوی است که در فضای معنوی حرم امام رضا (ع) در مشهد جریان دارد. محور اصلی داستان، گروهی از نوجوانان هستند که با شرط‌بندی تصمیم می‌گیرند از مناره حرم بالا رفته و نقاره بزنند.

هر فصل، چالش‌ها و احساسات متضاد آن‌ها را در مواجهه با باورها و سنت‌های دیرینه حرم به تصویر می‌کشد. در میانه این ماجراجویی، برخورد غیرمنتظره «ایمان» (یکی از نوجوانان) با حاج احمد، خادم سالخورده حرم، رازهایی پنهان از تاریخ و معنویت این مکان مقدس را آشکار می‌سازد. این دیدار، مسیر روایت را به سمت کشف دوستی، مسئولیت‌پذیری و جست‌وجوی حقیقت تغییر می‌دهد.

دانلود کتاب نقاره چی

این کتاب را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و یا آن را به صورت آنلاین مطالعه نمایید.

خلاصه کتاب نقاره چی 

نوید ظریف‌کریمی در خصوص نگارش کتاب نقاره‌چی توضیح می‌دهد که شخصیت اصلی اثر، حاج‌احمد قوام‌شکوهی، متولد بهار ۱۳۰۵ در مشهد بوده و از ۱۹ سالگی تا پایان عمر به مدت بیش از ۷۰ سال بدون غیبت، نقاره‌زن حرم مطهر رضوی بوده و نوای «رضا رضا» را در مشهد طنین‌انداز کرده است. وی در ۲۳ آذر ۱۳۹۶ درگذشته است. کریمی تأکید می‌کند کتاب نقاره‌چی اطلاعات کمترشنیده‌شده‌ای را شامل می‌شود، از جمله پرداختن به دو برهه تاریخی مهم از زندگی حاج‌احمد: خاطرات وی از قیام گوهرشاد (۱۳۱۴) و حضور متفقین در ایران (1320).

همچنین زندگی شخصی، خاطرات نقاره‌زنی، تاریخچه این آیین در حرم رضوی، ویژگی‌های منحصربه‌فرد نقاره‌خانه و کیفیت اجرای مراسم در کتاب تشریح شده است. منبع اصلی نویسنده در نگارش اثر، مصاحبه‌های مستند حاج قوام‌شکوهی در مرکز اسناد آستان قدس رضوی بوده است. کریمی با وفاداری به مستندات زندگی این شخصیت، معتقد است ارائه صرف تاریخی بدون تلفیق با هنر داستان‌نویسی برای مخاطب جذاب نیست؛ از این رو کتاب را در قالب رمان نوشته است. او تصریح می‌کند نقاره‌چی اثری مستند-تلفیقی است که ترکیب تخیل و واقعیت در قالب رمان، نه تنها از ارزش مستند آن نمی‌کاهد، بلکه به عمق و تأثیرگذاری آن می‌افزاید.
این اثر با زبان ساده و روان، چنان مستقیم با مخاطب نوجوان ارتباط برقرار می‌کند که گویی شخصیت‌هایش را از زندگی واقعی برداشته‌اید؛ نوجوانانی با ترس‌ها، شور جوانی و کنجکاوی‌های آشنا که به‌راحتی می‌توان با آنها همذات‌پنداری کرد. نویسنده در فضاسازی چیره‌دستانه خود نوای نقاره‌ها، هیاهوی زائران و سکوت شب‌های حرم را چنان زنده تصویر می‌کند که گویی خود در کوچه‌پس‌کوچه‌های مشهد قدم می‌زنید. در لایه‌های پنهان این روایت هیجان‌انگیز، پیام‌های ناب اخلاقی درباره احترام به سنت‌ها، پاسداشت میراث دینی و گذار از شور جوانی به بلوغ فکری نهفته است؛ درس‌هایی که نه با شعار، بلکه از دل تجربه‌های شخصیت‌ها به قلب شما راه می‌یابند.
اگر به داستان‌های انسان‌محور، فضاهای مذهبی پررمزوراز و روایت‌های هیجان‌انگیز نوجوانانه علاقه دارید، نقاره‌چی مثل طلای نابی در دستان شماست. این کتاب را بخوانید تا نه‌تنها ماجراجویی‌ای به‌یادماندنی را تجربه کنید، بلکه بخشی از قلب تپنده‌ی فرهنگ ایران را کشف نمایید. پس از خواندن این کتاب، صدای نقاره‌های حرم امام رضا (ع) برای همیشه در گوش‌هایتان طنین‌انداز خواهد شد.

فهرست کتاب

این کتاب در 45 قسمت، بخش بندی و نگاشته شده است.

برشی از متن کتاب نقاره چی

چند ماهی می شد این بازی را می کردیم؛ رئیس بازی. روی همۀ کارت ها شماره نوشته بودیم به غیر از یک کارت؛ آن کارت، کار رئیس بود. بعد، کارت ها را به هم می ریختیم و باز مرتب دسته اش می کردیم و یک نفر کارت ها را پخش می کرد، جوری که روی کارت دیده نشود. وقتی کارت ها را برمی گرداندیم معلوم می  شد چی به کی افتاده. نمی دانم اولین بار هاشم بود یا مهرداد که این بازی را یادم داد. من هم خیلی خوشم آمد. قانون بازی این جوری بود که به هر کسی کارت رئیس می افتاد، می توانست هر دستوری می خواهد بدهد و بقیه باید اجرا می کردند. هر چقدر رئیس بودن شانسی بود، اما کارمند بودن نوبتی بود و به ترتیب.

چند بار اول برای شوخی و خنده این بازی را می کردیم؛ اما کم‌کم کار به کل‌کل کشید. جوری شد که کل کلمان بالا گرفت و شرطبندی کردیم. یک روز سرد پاییزی بعد از کلاس روی نیمکت پارک نزدیک مدرسه نشستیم و مهرداد کارت ها را از کوله اش درآورد و قاطی کرد. بعد کارت ها را بینمان پخش کرد. هاشم، رئیس شده بود. هاشم از من خوشش نمی آمد. نه اینکه از خود خودم خوشش نیاید، نه؛ از اینکه نمره هایش به نمره های من نمی رسید کفری بود. من آن موقع هنوز درسم بدک نبود و معدلم کم کمش شانزده و گاهی هفده هم می شد. هاشم اخلاقش  اینجوری بود که دوست نداشت کاری که خودش نمی تواند انجام دهد را کس دیگری انجام دهد.

دانلود کتاب نقاره چی