یکی بود و یکی نبود، نوشته سید محمد علی جمالزاده را که اول بار در سال 1300 شمسی منتشر شد نخستین مجموعه داستانایرانی به شمار میآورند. این مجموعه که حاوی شش داستان کوتاه (به قول خود جمالزاده حکایت) است و برای اولین بار مخاطب فارسی زبان را با مقوله داستان کوتاه آشنا کرد، هنوز طراوت و سرزندگیاش را حفظ کرده و شیرین و خواندنی است.
جمالزاده در شش داستان مجموعه یکی بود و یکی نبود، پیشنهادها و امکانات جدیدی را فراروی نویسندگان و مخاطبان ادبیات قرار میدهد که اولین آنها قالب داستان کوتاه است. قالبی که در ادبیات داستانی غرب به خوبی شناخته میشد ولی تا آن زمان در ادبیات کشورمان تعریف نشده بود. واقعیت این است که به کارگیری عناصر اصلی داستان کوتاه نویسی نظیر شخصیتپردازی، لحن، فضاسازی، زاویه دید و ... تا پیش از انتشار یکی بود و یکی نبود هیچگاه جزیی از صنعت ادبی شمرده نشده و قالب داستان کوتاه عملا حضور تعریف شده نداشته است. تا پیش از این مجموعه حکایات و مثلها و افسانهها البته کم نبودهاند اما از میان آنها کمتر نمونهای میتوان نشان داد که واجد ویژگیهای داستان کوتاه باشند و از این مهمتر این ویژگیها اندیشیده شده در آنها آمده باشد.
پیشنهاد دیگر جمالزاده در مجموعه یکی بود و یکی نبود به حوزه زبان مربوط میشود. چندی پیش از جمالزاده نویسندگانی نظیر طالبوف و آخوندزاده و دیگران سعی در به کارگیری زبان ساده و روزمره در نوشتههایشان داشتند و در واقع جمالزاده را میراثدار آنان باید برشمرد. جمالزاده زبان کوچه و بازار را به آثار ادبی راه میدهد و از این که یک اثر ادبی به زبان توده مردم نوشته شده باشد ابایی ندارد. البته او در برخی داستانهای مجموعه یکی بود و یکی نبود مانند " فارسی شکر است " دست به نقد صریح و بیپروای زبان گفتاری مردم نیز میزند، اما نوک تیز پیکان انتقاد او متوجه کسانی است که دانسته و ندانسته زبان فارسی را به واژههای غریب و عجیب بیگانه (اعم از عربی و فرانسوی و انگلیسی و ترکی) آلوده و فهم آن را برای توده مردم دشوار میکنند. او در این داستان پیشنهاد میکند که به زبان مردم ساده و عادی کوچه و بازار رجوع و از افتادن در دام اصطلاح پردازیهای نامانوس، استفاده از واژههای بیگانه و درهم ریختن ساخت زبان فارسی پرهیز شود.
نقد تند اجتماعی و سیاسی از دیگر ابعاد کار جمالزاده است. او گاه طبقات خاصی از اجتماع را مانند فرنگیمآبها، عالمان و دستگاه سیاسی و حکومتی را هدف نقد بیپروای خود قرار میدهد و گاه کارش را وسعت بخشیده به اخلاق جمعی ایرانیها میتازد. شاخصترین نمونه از این نوع نگاه نقادانه جمالزاده را در داستانهایی مانند "رجل سیاسی" و "بیله دیگ، بیله چغندر" میتوان مشاهده کرد.
تمام آنچه گفته شد و بسیاری دیگر که گفته نشد و مجال بیشتری میطلبید باعث میشود سید محمد علی جمالزاده را به حق پدر داستاننویسی ایرانی بنامیم و به او افتخار کنیم.
نظر دیگران //= $contentName ?>
سلام سال نو مبارک خیلی کار جالب برای ترویج کتاب خوانی به امید گسترش این کار نیک موفق باشید...
کاملا ارزششو داره ک از حجم اینترنت مایه بزاریم خیلی عالیه تعریفشو زیاد شنیده بودم...
درود بر شما صدای موزیک در حین پخش شدن داستان(که بلندتر از صدای گوینده بود)اصلا مناسب نبود و مانع گوش دادن میشد...